پایاننامهی کارشناسی ارشد: حسین مرادیان، ۱۳۹۰
قلمرو عرف در عقود و ایقاعات
اجتماعات انسانى همواره با حقوق همراه بوده و حقوق پیش از آن که قانونگذارىبه وجود آید، به صورت روابط ساده بین آدمیان و به گونهى عرف و عادت، بین آنان جریانداشته است.عرف پدیدهاى اجتماعى و بیانگر ارادهى اجتماع می باشد . این پدیده (عرف)، پدیدهىنوظهورى نیست که حقوق دینى بر کشف آن نایل و یا بر حقوق دینى تحمیل شده باشد.دانش فقه و حقوق از دیرباز با این پدیده آشنا بوده است. عرف، قدیمىترین پدیدهى حقوقاست که به عنوان مظهر و جلوهگاه حقوق شناخته شده است.
جامعه وپدیده های آن همواره در حال حرکت و تحول هستند و هر قانونی که بخواهد با این جامعه پویا و متحرک همگام شود به ناچار باید پویایی و تحرک داشته باشد؛ پویایی وتحرک هر قانونی در سایه ی توجه به عرف جامعه و پدیده های آن حاصل می شود. از آنجا که فقه با جامعه و زندگی مردم سرو کار دارد و عرفیات جامعه نیز در اثر تغییر جوامع به مرور دچار تحول و دگرگونی می شوند وعرفیات قدیمی جای خود را به عرفیات جدید می دهند، فقه اگر بخواهد همراه و راهبر جامعه باشد و آن را سامان دهد، باید احکام و قوانینی را صادر کند که هماهنگ با جامعه و نیازهای روز باشد؛ بنابراین باید به عرف و آداب و رسوم جاری در زندگی اجتماعی مردم توجه و احاطه کامل داشته باشد؛ چرا که این عرف است که همواره قوانین فقهی و حقوقی را تفسیر و تعدیل کرده و آنها را از توقف و ایستایی باز داشته و به تحرک و پویایی وا می دارد و منطبق بر نیازهای جامعه می کند.دررساله ، به مفهوم عرف وقلمرو آن در عقود وایقاعات اشاره خواهیم کرد.
کلیدواژهها:
عرف، عادت، عقود، ایقاعات، فقه، قانون مدنی