سارا مدرسی فر، ۱۴۰۳
پیشبینی گرایش به یادگیری مادامالعمر براساس ادراک از محیط یادگیری و اهداف پیشرفت: نقش تعدیلگر جنسیت(مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر بجنورد)
پژوهش حاضر به منظور پیشبینی گرایش به یادگیری مادامالعمر براساس ادراک از محیط یادگیری و اهداف پیشرفت: نقش تعدیلگر جنسیت در دانشآموزان دختر و پسر شهر شهر بجنورد انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر بجنورد در سال تحصیلی 1401- 1402 جمعا به تعداد 13342 نفر میباشد. تعداد نمونه با استفاده از جدول مورگان 373 نفر محاسبه گردید. برای نمونه گیری از مدارس از روش نمونه گیری خوشهای استفاده شد. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای گرایش به یادگیری مادامالعمر وتزل و همکاران (2010)، ادراک دانش آموزان نسبت به کلاس و مدرسه رووای و همکاران (2004) و اهداف پیشرفت میدلتن و میگلی (1997) استفاده شد. برای تحلیل آماری دادهها و آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل مسیر استفاده شد. کلیه تجزیه و تحلیلهای آماری با استفاده از نرم افزار SPSS23 و مدل سازی با استفاده از نرم افزار Pls-4 انجام شد. نتایج نشان داد ادراک از محیط یادگیری با ضریب مسیر 0.641 و اهداف پیشرفت با ضریب مسیر 0.207 بر گرایش به یادگیری مادام العمر تاثیر معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد بین ادراک نسبت به کلاس و گرایش به یادگیری مادام العمر با ضریب مسیر 0.718، بین بعد اهداف تبحری و گرایش به یادگیری مادام العمر با ضریب مسیر 0.261، بین بعد اهداف رویکرد-عملکرد و گرایش به یادگیری مادام العمر با ضریب مسیر 0.211 و بین بعد اهداف اجتناب-عملکرد و گرایش به یادگیری مادام العمر با ضریب مسیر 0.281 رابطه معنادار شد. در این پژوهش جنسیت به عنوان متغیر تعدیلگر رد شد. بدین معنا که تاثیر اهداف پیشرفت بر گرایش به یادگیری مادامالعمر در بین جنسیت دختر و پسر یکسان میباشد.
کلیدواژهها:
کلید واژگان: گرایش به یادگیری مادامالعمر، ادراک از محیط یادگیری، اهداف پیشرفت، جنسیت.
Thesis:
Predicting the tendency to lifelong learning based on the perception of the learning environment and achievement goals: the moderating role of gender(Case study: second high school students of Bojnord city)
The present study was conducted in order to predict the tendency to lifelong learning based on the perception of the learning environment and achievement goals: the moderating role of gender in male and female students of Bojnord city. This research is applied in terms of purpose and descriptive and correlational in terms of collecting data. The statistical population of the research is all male and female secondary school students of Bojnord city in the academic year 1401-1402, totaling 13342 people. The number of samples was calculated using Morgan's table of 373 people. Cluster sampling method was used for sampling from schools. In order to collect information, Wetzel et al.'s lifelong learning tendency questionnaires (2010), students' perception of class and school, Rovai et al.'s (2004) and Middleton and Migli's (1997) achievement goals were used. Path analysis was used for statistical analysis of data and testing of research hypotheses. All statistical analyzes were done using SPSS23 software and modeling using Pls-4 software. The results showed that perception of the learning environment with a path coefficient of 0.641 and achievement goals with a path coefficient of 0.207 have a significant effect on the tendency to lifelong learning. Also, the results showed that there is a relationship between the perception towards the class and the tendency to lifelong learning with a path coefficient of 0.718, between the dimension of mastery goals and the tendency to lifelong learning with a path coefficient of 0.261, between the dimension of approach-performance goals and the tendency to lifelong learning with a path coefficient . In this study, gender was rejected as a moderating variable. This means that the effect of progress goals on the tendency to lifelong learning is the same between boys and girls.
Keywords:
Key Words: Tendency to lifelong learning, perception of the learning environment, achievement goals,